1. The thickening and
shortening of the heart muscle occurs during------------------------------.
2. The relaxation of
the heart is said to be in the ------------------------------ phase.
3. The sinoatrial node
is located in the ------------------------------.
4. Heart sounds are
caused by ------------------------------.
5. The normal rate and
rhythm of the heart is referred to as ------------------------------.
6. Small, hair-thin
blood vessels between the ends of arteries and beginning of veins are called ------------------.
7. A combining form
which means” vein “is ------------------------------.
8. A combining form
which means “vessel “, but not always blood vessel is
------------------------------.
9.
------------------------ is a blood vessel leading away from the heart.
10. -----------------------is
abnormal sound heart while listening with a stethoscope over a partially
obstructed vessel.
:
1.
------ inferior vena cava A.
main artery of the body
2.
------superior vena cava B.
valve leading from the left ventricle
3. ------pulmonary
artery C.
returns blood from the left lung
4. ------right
pulmonary vein D.
vessel carrying blood to the lungs
5.
------left pulmonary vein E.
valve leading from the right ventricle
6.
------ aorta F.
valve on the right side of the heart between the atrium and ventricle
7. ------tricuspid
valve G.
drains blood from the lower body
8.
------pulmonary valve H.
valve on the left side of the heart between the atrium and ventricle
9.
------ aortic valve I. drains blood from the upper body
10.
------ mitral valve j.
returns blood from the right lung
1. The thickening and shortening of the heart muscle occurs
during------------------------------.
2. The relaxation of the heart is said to be in the
------------------------------ phase.
3. The sinoatrial node is located in the ------------------------------.
4. Heart sounds are caused by
------------------------------.
5. The normal rate and rhythm of the heart is referred to as
------------------------------.
6. Small, hair-thin blood vessels between the ends of
arteries and beginning of veins are called ------------------.
7. A combining form which means” vein “is
------------------------------.
8. A combining form which means “vessel “, but not always
blood vessel is ------------------------------.
9. ------------------------ is a blood vessel leading away
from the heart.
10. -----------------------is abnormal sound heart while
listening with a stethoscope over a partially obstructed vessel.
:
1. ------ inferior vena cava A. main
artery of the body
2. ------superior vena cava B. valve
leading from the left ventricle
3. ------pulmonary artery C. returns
blood from the left lung
4. ------right pulmonary vein D. vessel
carrying blood to the lungs
5. ------left pulmonary vein E. valve
leading from the right ventricle
6. ------ aorta F.
valve on the right side of the heart between the atrium and ventricle
7. ------tricuspid valve G.
drains blood from the lower body
8. ------pulmonary valve H. valve
on the left side of the heart between the atrium and ventricle
9. ------ aortic valve I. drains blood from the upper body
10. ------ mitral valve j.
returns blood from the right lung
من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد
همه اندیشه ام اندیشه فرداست
وجودم از تمنای تو سرشار است
زمان در بستر شب خواب و بیدار است
هوا آرام شب خاموش راه آسمان ها باز
خیالم چون کبوترهای وحشی می کند پرواز
رود آنجا که می بافتند کولی های جادو گیسوی شب را
همان جا ها که شب ها در رواق کهکشان ها خود می سوزند
همان جاها که اختر ها به بام قصر ها مشعل می افروزند
همان جاها که رهبانان معبدهای ظلمت نیل می سایند
همان جا ها که پشت پرده شب دختر خورشید فردا را می آرایند
همین فردای افسون ریز رویایی
همین فردا که راه خواب من بسته است
همین فردا که روی پرده پندار من پیداست
همین فردا که ما را روز دیدار است
همین فردا که ما را روز آغوش و نوازش هاست
همین فردا همین فردا
من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد
زمان در بستر شب خواب و بیدار است
سیاهی تار می بندد
چراغ ماه لرزان از نسیم سرد پاییز است
دل بی تاب و بی آرام من از شوق لبریز است
به هر سو چشم من رو میکند فرداست
سحر از ماورای ظلمت شب می زند لبخند
قناری ها سرود صبح می خوانند
من آنجا چشم در راه توام ناگاه
ترا از دور می بینم که می ایی
ترا از دور می بینم که میخندی
ترااز دورمی بینم که می خندی و می ایی
نگاهم باز حیران تو خواهد ماند
سراپا چشم خواهم شد
ترا در بازوان خویش خواهم دید
سرشک اشتیاقم شبنم گلبرگ رخسار تو خواهد شد
تنم را از شراب شعر چشمان تو خواهم سوخت
برایت شعر خواهم خواند
برایم شعر خواهی خواند
تبسم های شیرین ترا با بوسه خواهم چید
وگر بختم کند یاری
در آغوش تو
ای افسوس
سیاهی تار می بندد
چراغ ماه لرزان از نسیم سرد پاییز است
هوا آرام شب خاموش راه آسمان
فریدون مشیری
آتش عشق تو در جان خوشترست
دل ز عشقت آتش افشان خوشترست
هر که خورد از جام عشقت قطرهای
تا قیامت مست و حیران خوشترست
تا تو پیدا آمدی پنهان شدم
زان که با معشوق پنهان خوشترست
درد عشق تو که جان میسوزدم
گر همه زهرست از جان خوشترست
درد بر من ریز و درمانم مکن
زان که درد تو ز درمان خوشترست
می نسازی تا نمیسوزی مرا
سوختن در عشق تو زان خوشترست
چون وصالت هیچ کس را روی نیست
روی در دیوار هجران خوشترست
خشک سال وصل تو بینم مدام
لاجرم در دیده توفان خوشترست
همچو شمعی در فراقت هر شبی
تا سحر عطار گریان خوشترست
عطار نیشابوری
______________________
به جز غم خوردن عشقت غمی دیگر نمیدانم
که شادی در همه عالم ازین خوشتر نمیدانم
گر از عشقت برون آیم به ما و من فرو نایم
ولیکن ما و من گفتن به عشقت در نمیدانم
ز بس کاندر ره عشق تو از پای آمدم تا سر
چنان بی پا و سرگشتم که پای از سر نمیدانم
به هر راهی که دانستم فرو رفتم به بوی تو
کنون عاجز فرو ماندم رهی دیگر نمیدانم
دلی کاو بود همدردم چنان گم گشت در دلبر
که بسیاری نظر کردم دل از دلبر نمی دانم
به هشیاری می از ساغر جدا کردن توانستم
کنون از غایت مستی می از ساغر نمیدانم
به مسجد بتگر از بت باز میدانستم و اکنون
درین خمخانهی رندان بت از بتگر نمیدانم
چو شد محرم ز یک دریا همه نامی که دانستم
درین دریای بی نامی دو نامآور نمیدانم
یکی را چون نمیدانم سه چون دانم که از مستی
یکی راه و یکی رهرو یکی رهبر نمیدانم
کسی کاندر نمکسار اوفتد گم گردد اندر وی
من این دریای پر شور از نمک کمتر نمیدانم
دل عطار انگشتی سیه رو بود و این ساعت
ز برق عشق آن دلبر بجز اخگر نمیدانم
عطار نیشابوری
_______________________
ز عشقت سوختم ای جان کجایی
بماندم بی سر و سامان کجایی
نه جانی و نه غیر از جان چه چیزی
نه در جان نه برون از جان کجایی
ز پیدایی خود پنهان بماندی
چنین پیدا چنین پنهان کجایی
هزاران درد دارم لیک بی تو
ندارد درد من درمان کجایی
چو تو حیران خود را دست گیری
ز پا افتادهام حیران کجایی
ز بس کز عشق تو در خون بگشتم
نه کفرم ماند و نه ایمان کجایی
بیا تا در غم خویشم ببینی
چو گویی در خم چوگان کجایی
ز شوق آفتاب طلعت تو
شدم چون ذره سرگردان کجایی
شد از طوفان چشمم غرقه کشتی
ندانم تا درین طوفان کجایی
چنان دلتنگ شد عطار بی تو
که شد بر وی جهان زندان کجایی
عطار
___________________________
دلم دردی که دارد با که گوید ؟
گنه خود کرده تاوان از که جوید؟
دریغا نیست همدردی موافق
که بربخت بدم خوش خوش بموید
مرا گفتی که ترک ما بگفتی
به ترک زندگانی کس بگوید؟
کسی کز خوان وصلت سیرنبود
چرا باید که دست از تو بشوید؟
ز صد بارو دلم روی تو بیند
ز صد فرسنگ بوی تو ببوید
گل وصلت فراموشم نگردد
وگر خار از سر گورم بروید
غم درد دلش عطار امروز
چه فرمایی؟ بگوید یا نگوید؟
عطار
آهنگ: محمدرضا شجریان
تنظیم: مجید درخشانی
آواز: محمدرضا و مژگان شجریان
اجرا: گروه شهناز - کنسرت لندن
دستگاه: ماهور
غزل: سعدی
سخـن عشـق تو بیآنکـه برآیـد به زبـانـم
رنگ رخسـاره خبر میدهـد از حال نهـانـمگـاه گویـم که بنـالـم ز پـریشــانــی حـالـم
باز گویم که عیـانست چه حاجت به بیـانـمگر چنـانست که روزی من مسکیـن گدا را
بـه در غـیــر ببینـی ز در خــویــش بـرانــممن در اندیشهی آنم که روان بر تو فشانم
نه در اندیشـه که خود را ز کمنـدت برهانمگر تو شیـریـن زمانی نظـری نیز به من کن
که به دیوانگی از عشـق تو فرهاد زمـانـمنه مـرا طاقت غربـت نه تو را خـاطـر قربـت
دل نهادم به صبوری که جزین چـاره نـدارمدُرم از دیــده چکـانست بهیــاد لـب لعـلـت
نگهی باز به من کن که بسـی دُر بچکـانـممن همـانروز بگفتـم که طریـق تو گرفتـم
که به جانان نرسـم تا نرسـد کار به جـانـم
دانـلود کـنـیـد: تصنیف سخن عشق
حجم: 3.78مگابایت
مدت: 8دقیقه و 10ثانیه
منبع: شجریانی ها