حدیث قدسی حدیثی است که پیامبر(صلی الله علیه وآله) یا سایر انبیا یا امامان معصوم(علیهم السلام) از خداوند خبر دهد. بدین گونه که معنا و مضمون آن به وسیله الهام یا در خواب و... به پیامبر(صلی الله علیه وآله) القا شود و پیامبر(صلی الله علیه وآله) با لفظ خود، آن را ادا کند و یا این که الفاظِ حدیث قدسی نیز وحی الهی باشد و نیز ممکن است هر دو گونه باشد; به هر حال، در حدیث قدسی ادعای اعجاز وجود ندارد; به خلاف قرآن که به منظور اعجاز و تحدّی با الفاظ خاصی نازل شده و امکان آوردن مانند آن وجود ندارد.
برخی فرق های دیگر قرآن و حدیث قدسی عبارت است از:
1-قرآن، سند رسالت و کتاب رسمی دین اسلام، هم چنین کتابی تحریف ناپذیر است; ولی احادیث قدسی چنین جایگاه و ویژگی هایی ندارد.
2-قرآن، قطعی الصدور است; ولی احادیث قدسی، ظنی الصدور; یعنی نمی توان گفت: صددرصد از جانب خدا است; چرا که خبرِ واحد است.
3-احادیث قدسی، برخی از احکام قرآن را ندارند; مانند: لزوم طهارت هنگامِ مَسّ قرآن، حرمت قرائت در برخی اوقات و...
وَجَعَلَ اللَّیْلَ سَکَنًا
قدیما که برق نبود مردم همینکه هوا تاریک می شد به خانه می رفتند و شام می خوردند و پس از قصه گویی های مادر بزرگ ها به خواب می رفتند البته توی زمستان که شب ها طولانی بود این اتفاق می افتاد، اما در تابستان ها معمولا عصر شام رو می خوردند و با تاریکی هوا به خواب می رفتند ولی از آن طرف صبح با شروع به خواندن کردن خروس ها بیدار می شدند. چقدر هم سرحال بودند.
هنوز توی بعضی از شهرهای کوچک این روال وجود دارد و همینطور در روستاها ، یکی از دوستان می فرمودند من وقتی می روم روستا به مادرم سر بزنم موقع اذان صبح که می شه بیدارم می کنن بعدش هم دیگه نمی زارن بخوابم اگر هم خوابیدم خیلی بد می دونن.
علت این امر این است که خداوند شب را مایه آرامش قرار داده است تا ما در آن اسکان بگیریم و استراحت کنیم.
بسیاری از بیماری های روحی و روانی که امروزه بوجود آمده شاید منشأ آن همین بهم زدن خواب شب باشد.
منشا این امر را شما در رفتار غربی ها خصوصا آمریکایی ها می بینید که شما شب ها گاهی تا ساعت پنج صبح حتی مغازه ها را باز می بینید و شما اگر آن وقت شب بیرون بروید همه چیز می توانید تهیه کنید. آن ها شب را بیشتر برای تفریح و حضور در دیسکوها و مراکز تفریحی به سر می برند.
راستی می تونم نظر شما رو هم بدونم.
برای زیانکاران واقعی ، ویژگی های زیر از قرآن استفاده می شود :
1 . شیطان را ولیّ و دوست و سرپرست خود گرفته اند .(نساء ،119)
2 . بقای الهی را دروغ می انگارند .(انعام ،31 ـ یونس ،45)
3 . فرزندان خود را می کشند .(انعام ،140)
4 . کفه میزان اعمال شان در روز قیامت سبک است .(مؤمنون ، 103)
5 . فاسقانی که آن چه را خدا به وصل کردن آن امر کرده می گسلند و در زمین فساد می کنند .(بقره ،27)
6 . به کتاب آسمانی کفر میورزند .(بقره ،121)
7 . خود را از مکر الهی ایمن می پندارند .(اعراف ،99)
8 . به آیات الهی کفر میورزند .(زمر ،63)
9 . به باطل ایمان دارند و به خدا کفر می روزند .(عنکبوت ،52)
10 . جزء حزب شیطان هستند .(منافقون ،9)
11 . از غیر دین اسلام پیروی می کنند .(آل عمران ،85)
12 . از کفار اطاعت می کنند .(آل عمران ،149)
13 . پیامبران الهی را تکذیب می کنند .(اعراف ،92)
14 . ایمانشان تنها به زبان است .(حج ،11)
اطاعت از خدا و پیامبران و پیروی از دین اسلام و دستورات الهی ، موجب رهایی از زیانکاری و خسران است .
به نظر شما نام علی در قرآن نیامده ؟!
اگر نیامده علت چیست؟
نیامدن نام مبارک حضرت علی (علیه السلام) در قرآن کریم ، علل متعددی دارد :
1 . قرآن ، آخرین کتاب آسمانی است و باید برای همیشه از تحریف ، مصون بماند .
اگر نام حضرت علی (علیه السلام) در قرآن ذکر می شد ، کسانی که جاه طلب و ریاست خواه بودند و کسانی که بستگان شان در جنگ ها به دست حضرت علی (علیه السلام) کشته شده بودند و کینه آن حضرت را در دل داشتند ، و در رأس امور هم بودند، در صدد تحریف قرآن برمی آمدند و آیاتی را که نام آن حضرت در آن ذکر شده ، از قرآن محو می کردند ; همان گونه که بیست و پنج سال ، امیرالمؤمنین را خانه نشین کردند و در زمان 5 سال حکومتش سه جنگ داخلی را بر ایشان تحمیل کردند . پس بیان نشدن نام حضرت علی (علیه السلام)در قرآن ، یکی از راهکارهای حفظ قرآن از تحریف است .
2 . قرآن به بیان کلیات می پردازد ; بنابراین به ندرت اسامی اشخاص زمان حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) در قرآن به چشم می خورد ; مثلا در آیه اول سوره «تبت » به نام «ابولهب » اشاره شده و او را مورد نفرین قرار داده است .
خداوند تفصیل کلیات قرآن را به حضرت رسول وانهاده است : «وَ أَنزَلْنَآ إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِم » (نحل ،44) قرآن ، کلیات مربوط به موضوع امامت را بیان کرده و جزئیات آن را رسول تبیین نموده است .
ابوبصیر می گوید : «از امام صادق(علیه السلام) پرسیدم : مردم می گویند : چرا از حضرت علی (علیه السلام)و اهل بیت او نامی در قرآن کریم نیامده است ؟ امام(علیه السلام) فرمودند : به کسانی که چنین اعتراضی می کنند ، بگویید : همان گونه که نماز در قرآن آمده ، ولی سه یا چهار رکعت بودن آن مشخص نشده و پیامبر آن را برای مردم تفسیر کرد ، همچنین زکات در قرآن نازل شده ، ولی مقدار آن مشخص نشده و رسول خدا آن را برای مردم تفسیر کرد... . همین طور در قرآن نازل شده است که «أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الاَْمْر ;(نساء ،59) از خدا و رسولش و اولی الامر اطاعت کنید .» این آیه درباره امام علی و حضرت حسن و حسین(علیهم السلام)نازل شده و پیامبر فرمود : هر که من مولای اویم پس علی مولای اوست . یعنی همان گونه که تفسیر جزئیات نماز ، زکات و حج و.. . به پیامبر واگذار شده ، معرفی اولی الامر و ذکر اسمای آنان به پیامبر واگذار شده است.
3 . گاهی اگر ویژگی های فردی ذکرشود حس کنکاوی مردم را بیشتر تحریک می کند تا بررسی کنند و به فردی که این ویژگی ها را دارد پی ببرند و این شیوه بیشتر در ذهن ها جای می گیرد ضمن این که بهترین معرفی افراد همین است ; مانند آیه ولایت که می فرماید : «ولیّ شما خدا ، رسولش و کسی است که ایمان آورد ، نماز را برپا می دارد و در حال رکوع زکات می دهد .»
اما به نظرمن سراسر قرآن نام و ذکر علی علیه السلام هست ایشان نگین قرآن و خورشید قرآن هستند آیا وقتی خورشید عیان است نیاز به بردن نامش هم هست؟
صد مرده زنده می شود از ذکر یاحسین، ارباب ما معلم عیسی بن مریم است
سلام دوستان انشاالله که عزاداری های شما در ایام سوگواری سرور و سالار شهدا حسین بن علی علیه السلام مورد قبول واقع شده باشه.
اخیرا جمله ای را از شخصیتی دیدم که شاید لازم باشه در نقد آن مطلبی را خدمتتان تقدیم کنم
می فرماید:
آیا عشق ورزیدن به اسم ها تشیع است؟ یا شناخت مسمی ها؟؟
پاسخ من به این سئوال
شکی نیست در این که شناخت مسمی ها بسیار مهم است شناخت صاحب نام بسیار مهم تر است از بکار بردن و ارادت پیدا کردن به نامش
ولی طبیعت انسان اینگونه است وقتی به کسی ارادت پیدا می کند یکی از راه های نشان دادن ارادتش به آن شخص، عشق ورزیدن به نام اوست
یک عاشق که معشوق خود را شناخته است به اندازه شناختش به بهانه های مختلف از او یاد می کند و بهترین ابزار برای یاد زبانی ذکر نام اوست بر زبان
پس عشق ورزیدن به نام و اسم هم مثل نام زیبای حسین ، عباس، زینب و...... و مانوس بودن با آن ها بیشتر به خاطر توجه به مسمای آن ها و شناخت ما از صاحب نام است و یک شیعه بخاطر ارادت خالصانه اش به این خاندان حاضر نمی شود هنگام انتخاب نام از اسامی دیگری بهره جوید و اینچنین با این اسامی مانوس می شود.
پس عشق ورزیدن به اسامی هم می تواند حاکی از شیعه بودن باشد
چرا که نه؟!
مهرتو را به عالم امکان نمی دهم
این گنج پربهاست من ارزان نمی دهم
گرانتخاب جنّت و کویت بمن دهند
کوی تو را به جنّت رضوان نمی دهم
نام تو را بنزد اجانب نمی برم
این اسم اعظم است به دیوان نمی دهم